از وقتی تو رفتی ....۶
خاطرات بعد از تو..
گریه امونم نداد ؛تلفن رو قطع کردم ،نه باورم نمیشد ،که واقعا داره وصیت میکنه،بخودم قبولوندم که تحت تاثیر مرگ خاله لیلاش واقع شده ،اینجوری داره حرف میزنه!!
با خودم گفتم: آبجی حبیبه شبا میره پیشش میخوابه ،بزار حال واقعی #مامان رو از اون بپرسم،گفتم شاید الان تو سالن ،مشتری داره،پیام بدهم ،سرش خلوت شد ،بهم دقیق جواب بده ،علت این بی قراری مامان رو ازش بپرسم?
فرم در حال بارگذاری ...