خاطرات بعد از تو
به یک ساعت بعدپیامکم ،نکشیده بود که آبجی زنگ زد حدود ۱۰ دقیقه هم صحبت کردیم،ولی بهم امیدواری داد که حال مامان خوبه ،دکتر هم بردم وهرروز ،سرم و آمپول میزنه…….#خوش_خیالی خودم وحرفهای آبجی تلخی صحبتهای مامان رو که حکایت از فراق ابدی داشت،رو از یادم برد????